تبسم شیر

      



           " تبسم شیر"

نه چاهِ گریه های شب

نه کوچه ها ،

نه کوفه

هیچ کدام !

تنها تبسم کودکان شیر

او را شناختند


برچسب‌ها: برای مولا علی ع

تاريخ : چهار شنبه 17 تير 1394 | 15:44 | نویسنده : اصغر رضایی گماری |



         " محراب نور"


در محراب گشوده شد

آن صبح

شمشیر نیز،

قرآن را تلاوت کرد


برچسب‌ها: برای مولا علی ع

تاريخ : چهار شنبه 17 تير 1394 | 15:38 | نویسنده : اصغر رضایی گماری |

 

 

  اصالت مهم تر است یا تربیت؟

 

Bildergebnis für ‫اصالت یا تربیت‬‎


برچسب‌ها: اصالت یا تربیت

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 14 تير 1394 | 14:56 | نویسنده : اصغر رضایی گماری |

داستان زیبا آموزنده خشم مار و اره نجار


ﺷﺒﻲ ﻣﺎﺭ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻥ ﻏﺬﺍ ﻭﺍﺭﺩ ﺩﻛﺎﻥ ﻧﺠﺎﺭﻱ ﻣﻴﺸﻮﺩ؛ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﻣﺎﺭ ﮔﺸﺘﻲ ﻣﻴﺰﺩ ﺑﺪﻧﺶ ﺑﻪ ﺍﺭّﻩ ﮔﻴﺮ ﻣﯿﻜﻨﺪ ﻭ ﻛﻤﻲ ﺯﺧﻢ ﻣﻴﺸﻮﺩ. ﻣﺎﺭ ﺧﻴﻠﻲ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺍﺭّﻩ ﺭﺍ ﮔﺎﺯ ﻣﻴﮕﻴﺮﺩ ﻛﻪ ﺳﺒﺐ ﺧﻮﻧﺮﻳﺰﻱ ﺩﻭﺭ ﺩﻫﺎﻧﺶ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺍﻭ ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﺪ ﻛﻪ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﻲ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺭّﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻭ ﻣﺮﮔﺶ ﺣﺘﻤﻲ ﺳﺖ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻣﻴﮕﯿﺮﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺩﻓﺎﻉ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺷﺪﻳﺪﺗﺮ ﺣﻤﻠﻪ ﻛﻨﺪ، پس ﺑﺪﻧﺶ را ﺩﻭﺭ ﺍﺭّﻩ ﭘﻴﭽﺎﻧﺪ ﻭ ﻫﻲ ﻓﺸﺎﺭ ﺩﺍﺩ.

ﻧﺠﺎﺭ ﺻﺒﺢ ﻛﻪ ﺁﻣﺪ ﺭﻭﻱ ﻣﻴﺰ ﺑﺠﺎﯼ ﺍﺭﻩ ﻻﺷﻪ ﻣﺎﺭﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺯﺧﻢ ﺁﻟﻮﺩ را ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺑﻴﻔﻜﺮﻱ ﻭ ﺧﺸﻢ ﺯﻳﺎﺩ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
اکثر ما ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺧﺸﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﻧﺠﺎﻧﻴﻢ ﺑﻌﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻴﺸﻮﻳﻢ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻧﺠﺎﻧﺪﻩ ﺍﻳﻢ ﻭ ﻣﻮﻗﻌﻲ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺩﺭﻙ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻛﻪ ﺧﻴﻠﻲ ﺩﻳﺮ ﺷﺪه…
ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺣﺘﻴﺎﺝ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﻲ ﻛﻨﻴﻢ
ﺍﺯ ﺍﺗﻔﺎﻗﻬﺎ؛ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﻬﺎ؛ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎ؛ ﮔﻔﺘﺎﺭﻫﺎ؛ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﺩﻫﻴﻢ به ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﻲ ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﻭ ﺑﺠﺎ ﭼﻮﻥ ﻫﺮکسی ﺍﺭﺯﺵ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺭﻭبه رﻭﻳﺶ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﻭ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻛﻨﻲ…


برچسب‌ها: داستان آموزنده

تاريخ : یک شنبه 14 تير 1394 | 14:44 | نویسنده : اصغر رضایی گماری |

داستانی آموزنده

 

مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود.
کشاورز گفت برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد می کنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد. مرد قبول کرد. در طویله اولی که بزرگترین بود باز شد .
باور کردنی نبود بزرگترین و خشمگین ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود. گاو با سم به زمین می کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید تا گاو از مرتع گذشت. دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد.

گاوی کوچکتر از قبلی که با سرعت حرکت کرد .

جوان پیش خودش گفت : منطق می گوید این را ولش کنم چون گاو بعدی کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد. سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر میکرد ضعیفترین و کوچکترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود.
.
پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد.اما.........گاو دم نداشت!!!!

زندگی پر از ارزشهای دست یافتنی است اما اگر به آنها اجازه رد شدن بدهیم ممکن است که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود. برای همین سعی کن که همیشه اولین شانس را دریابی.

 


برچسب‌ها: داستانی زیبا برای جوانان

تاريخ : شنبه 6 تير 1394 | 15:40 | نویسنده : اصغر رضایی گماری |

   داستان زیبا و تاثیر گذار از کلاس در دانشگاه

دریکی از کشورهای خارجی اولین ساعت درس کلاس تشریح و کالبد شکا فی‌ دانشکده پزشکی‌ استاد به دانشجویان سال اول میگوید : به شما تبریک میگویم که در کنکور قبول شده و رسما دانشجوی پزشکی‌ هستید.

ولی‌ برای فارغ التحصیل شدن و پزشک شدن باید هم "دقت عمل" وهم "رغبت عمل" داشته باشید . همه شما باید این کار که من الان می‌کنم را انجام بدهید اگر نه به درد این رشته نمیخورید و اخراج هستید!!!

سپس یک جسد وارد کلاس می‌کند و ناگهان انگشتش را تا ته در ماتحت جسد فرومی‌کند میگذارد توی دهانش ومیمکد و میگوید حالا شما هم باید همین کار را بکنید!!!

دانشجوها شوکه میشوند و اعتراض میکنند ولی استاد میگوید باید بکنید وگرنه اخراج هستید !!!

چند تا از دخترها غش میکنند، پسرها بالا میاورند، ولی‌ با هر بدبختی هست همه دانشجوها آخرش انگشت در ماتحت جسد میکنند و میگذارند در دهنشان و میمکند...

استاد میگوید: آهان!!! شما همه رغبت عملتان خوب بود ولی‌ دقت عمل نداشتید!!!

شما همگی‌ انگشت اشاره را در ماتحت کردید و مکیدید ولی‌ من انگشت اشاره را در ماتحت کردم و انگشت وسط را مکیدم.. سعی‌ کنید بیشتر دقت کنید...!!!

نتیجه: با دقت بیشتری به جزئیات زندگی نگاه کنیم تا مجبور نباشیم طعم ناخوشایندیهای آن را بچشیم.


برچسب‌ها: داستان زیبا

تاريخ : شنبه 6 تير 1394 | 15:37 | نویسنده : اصغر رضایی گماری |

پدر تحربه بسوزه!

Bildergebnis für ‫حلقه ازدواج‬‎ 

  مرﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﻃﻼﻓﺮﻭﺷﻲ ﺷﺪ ﻭ ﺣﻠﻘﻪﺍﻱ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ
ﮐﺮﺩ . ﻃﻼﻓﺮﻭﺵ
ﭘﺮﺳﻴﺪ : « ﺁﻳﺎ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺩﺍﺧﻞ ﺣﻠﻘﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪﺍﻱ ﺣﮏ
ﺷﻮﺩ؟ »
ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ : « ﺑﻠﻪ، ﻟﻄﻔﺎً ﺣﮏ ﺷﻮﺩ: ﺗﻘﺪﻳﻢ ﺑﻪ
ﻋﺰﻳﺰﺗﺮﻳﻨﻢ،
ﺁﻟﻴﺲ .»
ﻃﻼﻓﺮﻭﺵ ﭘﺮﺳﻴﺪ : « ﺁﻟﻴﺲ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺷﻤﺎﺳﺖ؟ »
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : «ﻧﻪ ﺍﻭ ﺩﺧﺘﺮﻱ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ
ﻫﻢ ﻧﺎﻣﺰﺩﺷﻮﻳﻢ .»
ﻃﻼﻓﺮﻭﺵ ﮔﻔﺖ : « ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﺟﺎﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ
ﺩﺍﺧﻞ ﺣﻠﻘﻪ
ﻧﻤﻲﻧﻮﺷﺘﻢ . ﺍﮔﺮ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﻳﺎ ﺍﻭ ﻋﻮﺽ ﺷﻮﺩ ﺩﻳﮕﺮ
ﻧﻤﻲﺗﻮﺍﻧﻴﺪ ﺍﺯ
ﺍﻳﻦ ﺣﻠﻘﻪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﻴﺪ .»
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : « ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﺷﻤﺎ ﭼﻴﺴﺖ؟ »
ﻃﻼﻓﺮﻭﺵ ﮔﻔﺖ : «ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺗﻘﺪﻳﻢ ﻣﻲﮐﻨﻢ : ﺑﻪ ﺍﻭﻟﻴﻦ
ﻭ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﻋﺸﻘﻢ.
ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﻣﻲﺗﻮﺍﻧﻴﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺣﻠﻘﻪ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ
ﮐﻨﻴﺪ. ﻣﻦ
ﺧﻮﺩﻡ ﻫﻢ ﻫﻤﻴﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ کردم


برچسب‌ها: تجربه هی زندگی

تاريخ : شنبه 6 تير 1394 | 15:35 | نویسنده : اصغر رضایی گماری |

پس از مرگ هر انسانی

قلب او 10 دقیقه

مغز او 20 دقیقه

چشم او 4 ساعت

پوست او 5 روز

و استخوانهای او تنها 30 روز سالم می مانند

اما

کردار نیک او تا روز قیامت باقی می ماند.


برچسب‌ها: کردار نیک انسان

تاريخ : شنبه 6 تير 1394 | 15:34 | نویسنده : اصغر رضایی گماری |

 

واژه ی لر در ابتدا به صورت لیر – الریه – لاریه – بلادلور و لوریه ثبت شده است.به گفته ی تاریخ گزیده ،لر همان لور است که در زبان لری به معنی کوه پر از جنگل است. شاید به معنی بنیانگذار و بانی باشد.مانند ایلات بیرانوند و حسنوند از لرستان و ایل تامرادی از ایلات بویر احمد که هر سه از بیران ،حسن و مراد گرفته شده اند .

باید گفت که لرها یکی  از گسترده ترین گروه های قومی ایران بوده اند.آن ها بیش از ده ها هزار سال پیش ،از شمال شرقی  آسیا به مناطق لرنشین کنونی آمدند و ساکن گردیدند . این قوم ،در طول تاریخ پر افت و خیز کشور ،همواره در مقابل مهاجمین (یونانی ،عرب ،مغول ، تاتار ، عثمانی ، انگلیسی و افغان ) تا پای جان از این آب و خاک با چنگ و دندان دفاع نموده اند .

لرها طی قرون معاصر ،از شاهان قاجار و پهلوی لطماتی جبران ناپذیر سیاسی فراوانی متحمل شده اند . زیرا قاجار ، با کینه لر ستیزی و از عقده های روانی که نسبت به قوم زند داشت ، به لرها با دیده خصومت می نگریست . خاندان پهلوی هم از اینکه لرها با آن ها کنار نیامده اند ،همواره در صدد اذیت و آزار این مردام شریف بر آمده اند .گاهی سرانشان را به حق یا به ناحق ،قلع و قمع نمو ده اند.

این قوم ابتدا به دو گروه ،لر بزرگ ( چهار محال و بختیاری ،کهکیلویه و بویر احمد )و لر کوچک ( لرستا ن و ایلام ) تقسیم گردیده اند . حد فاصل طبیعی لر بزرگ و لر کوچک رودخانه دز یا سزار است . شرق رود دز ،متعلق به لر بزرگ و غرب آن متعلق به لر کو چک می باشد.

از نظر زبان شناسی و خصوصیات فرهنگی ،نام این قوم ، نشانگر پیوستگی آن با سایر افوام است . ارتباط تنگا تنگ با قوم ایرانی بزرگی به نام پارس – که در گذشته های بسیار دور نام های دیگری داشته است – پس از طی ادواری طولانی ،به واژهی << لر >> تبدیل گردیده است.


برچسب‌ها: معنای لر

تاريخ : شنبه 6 تير 1394 | 15:33 | نویسنده : اصغر رضایی گماری |


این روزها

هرکجا که می روی

چترت را فراموش نکن

باران همیشه بی وقفه می بارد

هر بار

که نامت را صدا می زنم ....


برچسب‌ها: چتر باران

تاريخ : شنبه 6 تير 1394 | 2:50 | نویسنده : اصغر رضایی گماری |